نوشته شده توسط : magy

اوويد تنها داستانسرا و تنها منبع و مرجع اين داستان است.در اين داستان شما عشق و علاقه سرشار اوويد را به بيان مفصل رويدادها و نيز چيره دستي و استادي او را در كاربرد اين شيوه براي واقعي نشان دادن افسانه به خوبي مي بينيد.دز اين داستان هم خدايان نامهاي لاتيني دارند نه نامهاي يوناني.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

اين داستان را فقط اوويد نوشته است و در ساختار آن چيز شايان توجهي نمي توان ديد.اشعار پاياني آن از موسكوس شاعر اسكندراني اقتباس شده است.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

تنها اوويد اين داستان را سروده است.فقط يك رومي مي توانسته است چنين داستاني را بسرايد.يك شاعر يوناني هيچ گاه نمي توانست يك پري يا نيمف را جامه اي چنين زيبا بپوشاند و آرايشي اين چنين گيرا و دل انگيز به چهره اش بدهد.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 564
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

اين داستان را فقط اوويد گفته است به همين سبب الهه عشق اين داستان ونوس نام دارد.اين داستان نمونه بارزي است از سبك يا شيوه استادانه اوويد در زيبا آراستن يك افسانه اساطيري.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 471
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

اوويد بهترين مرجع اين داستان است.اغراق گويي درباره شدت طوفان ويژه روميان است.منزلگه "خواب" و آن شرح مفصّلي كه درباره زيبايي محصور كننده اش گفته شده است واقعا ويژه اووويد است و دست توانايش براي به تصوير كشيدن آن.البته در اين داستان خدايان نامهاي لاتيني دارند نه يوناني يا رومي.



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

خدايان نخستين،موسيقيدانان و نغمه سرايان اعصار بسيار كهن بودند.آتنا در اين رشته نام و شهرتي نداشت،امّا اين الهه فلوت را ابداع كرد،هر چند كه هيچ گاه آن را ننواخت.هرمس چنگ را ساخت و آن را به آپولو داد كه به صدا در بياورد،و صدا به حدّي دلنشين و شاد و هماهنگ بود كه وقتي آن را در كوه اولمپ نواخت تمامي خدايان از خود بي خود شدند.هرمس حتي ني چوپاني را هم براي خود ساخت و آهنگهاي سحرآميزي از آن بيرون آورد.پان ني را از ساقه ني ساخت و با آن آهنگهايي نواخت كه چون نواي بلبلان در بهاران دل انگيز بود.موز ها آلات موسيقي ويژه اي نداشتند كه خود ابداع كرده باشند،امّا صدايشان فوق‌العاده روحبخش و زيبا بود.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

آوده اند كه در زمان قديم توتهاي سرخ و تيره رنگ درخت شاتوت زماني چون برف سفيد بوده است.اين توتها پس از رويدادي شگفت انگيز و ادوهبار سرخ‌رنگ شدند:مرگ دو جوان عاشق اين دگرگوني را بوجود آورد.

پيراموس(پيرام) و تيسبه كه نخستين،زيباترين مرد جوان،و دومي زيباروترين دختر مشرق زمين بود در شهر بابل مي زيستند كه شهر ملكه سميراميس بود.اين دو در همسايگي هم مي زيستند و ديواري مشترك خانه آنها را از هم جدا كرده بود.چون هر دو در همسايگي هم به بار آمدند و با هم بزرگ شدند،دل در گرو عشق يكديگر بستند.آنها مي خواستند با هم ازدواج كنند ولي پدر و مادرشان موافقت نمي كردند.با وجود اين جلو عشق را نمي توان گرفت.آتش عشق هرچه شعله ور تر و فروزانتر شود،بيشتر مي سوزاند.به علاوه عشق هميشه راههايي براي خود مي يابد.محال بود كسي بتواند اين دو جوان دلداده را كه دلي سوزان داشتند از يكديگر جدا كند...

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

ثور (به انگلیسی: Thor)‏ خدای آذرخش در اساطیر اسکاندیناوی، پسر اودین و یورد و یکی از قدرتمندترین خدایان است. او با سیف، یکی از الهگان باروری ازدواج کرده است، ولی با ماده غولی به نام یارسانکسا (به معنی قمه آهنی) نیز رابطه دارد و حاصل این رابطه دو پسر به نامهای ماگنی و مودی و دختری به نام ثراد است. تیالفی، قاصد خدایان، همدم و خدمتگزار ثور است

ثور را معمولاً بصورت مردی قوی پیکر با ریش قرمز و چشمانی درخشان تصویر کرده‌اند. با وجود ظاهر نه چندان دوستانه، پرستش ثور به عنوان نگهبان و حامی خدایان و انسان‌ها در برابر نیروهای شر بسیار رایج بوده است. محبوبیت و رواج پرستش ثور حتی از پدرش یعنی اودین نیز بیشتر بود زیرا او بر خلاف اودین خواستار از جان گذشتگی انسان‌ها نبود. در معبد مخصوص ثور به نام معبد اوپسالا (که در سال ۱۰۸۰ میلادی ویران شده و به جای آن یک کلیسا ساخته شد!) ثور و اودین که در سمت راست او ایستاده بود به تصویر کشیده شده بودند.

وایکینگ‌ها اعتقاد داشتند که در زمان توفان‌های صاعقه، این ثور است که در آسمانها سوار بر ارابه‌اش که توسط دو بز به نامهای تانگریسنی و تانگنوست کشیده می‌شود حرکت می‌کند و هر بار که پتک معروفش، میولنیر را پرتاب می‌کند صاعقه به وجود می‌آید. ثور برای استفاده از این پتک، دستکشی به نام یارنگریپر به دست می‌کند . او همچنین کمربندی بنام مگینگیارد بر کمر می بندد که قدرت فوق العاده او را دو برابر می کند.

ثور در قسمتی از آسگارد به نام ثرادهایم (یعنی محل اقتدار) تالاری به نام بیلسکیرنیر دارد. بزرگ‌ترین دشمن ثور، یکی از فرزندان لوکی، مار جهانی یورمونگاند است. در روز راگناروک، ثور سرانجام یورمونگاند را می‌کشد اما خود بر اثر زهر این مار جان می‌سپارد و پسرانش پتک او را پس از مرگش به ارث خواهند برد.

در اسطوره‌های تیوتونیک، خدایی به نام دونار معادل ثور دانسته شده، حال آنکه رومی‌ها او را معادل ژوپیتر، خدای خدایان خود می‌دانستند. روز پنجشنبه روز ثور است.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 581
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

اودین (به انگلیسیOdin)‏ خدای خدایان در اساطیر نوردیک است. او که فرزند نامیده می‌شود زیرا که به راستی پدر همه خدایان است. از پیوند او با ایزدبانویی به نام بالدر، هودر، تیر و ثور شد و  

اودین هم خدای جنگ و مرگ است و هم خدای چامه و خرد. او نه روز گرسنه و تشنه به این سان که با نیزه خودش زخمی نیز شده بود، از ایگدرازیل آویزان ماند (به همین سبب نام ایگدرازیل به درخت جهانی داده شده است. ایگ از کنیه‌های اودین و به معنی هراس انگیز است) و پس از این زمان با آموختن نه سرود جادویی و هیجده رون، افتاد. از این رو او توانایی این را پیدا کرد تا مردگان را به سخن وادارد و با خردمندترین آنها رایزنی کند.

تالار اودین در آسگارد والهالا (سرای کشتگان) است و تخت نامور او، هیلدزکیالف که هنگام نشستن بر روی آن می‌تواند هر کجا از نه جهان را ببیند، در این تالار جای گرفته است. دو کلاغ به نامهای هوگین (اندیشه) و مونین (سرشت) هر روز گرد جهان پرواز کرده و برای او رخدادهای جهان را بازگو می کنند. دو گرگ به نامهای جری و فرکی نیز همیشه اودین را همراهی می‌کنند و اودین هر خوراکی را که برای او آورده می‌شود را به این گرگ‌ها می‌دهد زیرا او تنها می‌انگبین می‌نوشد و نیازی به خوراک ندارد.

اودین دارای گنجینه هایی است: نیزه‌اش گرونگنیر که هرگز به بی راه نمی‌رود؛ انگشتری جادویی دروپنیر که هر شب نه انگشتر مانند خودش پدید می آورد؛ و توسن هشت‌پای او که سلیپنیر نام دارد.

اودین تنها یک چشم دارد که مانند خورشید می‌درخشد. او چشم دیگرش را در برابر نوشیدن اندکی از آب چاه خرد (در برخی متون در برابر فرستادن نسیمی از این چاه) به نگهبان این چاه که میمیر نام دارد بخشیده است.

در جایی دیگر اودین در خوانی دشوار می‌انگبین سخن‌سرایی را از یوتون‌هایم می رباید. او هم رونها و هم خردی که از چاه خرد به دست آورده و هم می‌انگبین سخن‌سرایی را به انسان‌ها میبخشد.

در روز نبرد فرجامین، راگناروک، اودین بدست گرگ غول‌پیکری به نام فنریر کشته خواهد شد.

اودین نام‌های بیشماری دارد که برخی از آنها در اینجا آورده شده است: اوثین، وودان، ووتان (چهارشنبه روز اودین بوده و به نام وودان نامگذاری شده بود، اما کم کم به سان کنونی آن در آمده است)، واک، والتام، ایگ (در برخی کتاب‌ها هراس انگیز و برخی جاها اسب اخته! برگردان شده است)، بلیندی ( به معنای کور)، آلفادیر (پدر همگان)، والفادیر (پدر کشتگان)، هانگاگوث (خدای به دار آویختگان) و ...



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 574
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

Lycian Apollo Louvre left.jpg

یونانی: Ἀπόλλων
فرانسوی: آپولون
عنوان: خدای روشنایی (خورشید)، هنرها و پیشگویی
جنسیت: مذکر
پدر: زئوس
مادر: لتو
فرزندان: آسکلپیوس (خدای پزشکی)
وابستگان: برادر دوقلوی آرتمیس
در تروا: فرزندش اسکلپیوس محافظ شهر تروا بود.

 

آپولون (به یونانی: Ἀπόλλων یا Ἀπέλλων)‏، خدای روشنایی (خورشید)، موسیقی، کمانداری (اما نه برای جنگ یا شکار)، پزشکی، هنرها و پیشگویی در اسطوره‌های یونان و رومی است. آپولون فرزند زئوس و لتو و برادر دوقلوی آرتمیس بود. زادگاهش جزیرهٔ دلوس است. وی در معبد دلفی پرستش می‌شد و یونانیان باستان، پیشگوی آن را روشن‌بین می‌دانستند. از القاب او می‌توان به لوکئوس، فویبوس و ناموئیس اشاره کرد.

آپولون اژدهایی به نام پیتون را کشت و در جای وی (دامنهٔ کوه هلیکون) با میوزها (دختران زئوس و تمیس، ایزدبانوان هنرهای نه‌گانه) که ملازمانش بودند مسکن گرفت. او چنگ را که اختراع هرمس بود، ساز مخصوص خود کرد و خدای موسیقی و آوازهای خوش گشت. او پدر آسکلپیوس (ایزد پزشکی) و محافظ شهر تروآ بود.

آپولون که همیشه هوادار زئوس نبود، در دسیسه‌ای به سرکردگی هرا شرکت کرد و با پوزئیدون، زئوس را به زنجیر کشید، تنها برای آن که ببیند تتیس و بریارئوس او را آزاد می‌کنند. زئوس نیز برای تلافی، او و پوزئیدون را مأمور ساختن دیوارهای تروا کرد.

گرچه آپولون مجرد باقی‌ماند، ولی زن‌های فانی بسیاری را به ابتذال کشاند و عاشق و فاسق خود کرد، که عبارتند از: کورنه، مادر آریستایوس، کورونیس، مادر آسکلپیوس (که کفرش باعث مرگ او با تیر آرتمیس شد)، مانتو، مادر موپسوس پیشگو، آریا مادر میلتوس (او دروئوپه پری را اغوا کرد و عشق او به مارپسا بی‌پاسخ ماند، زیرا او ایداس، رقیبش را ترجیح می‌داد) و دافنه که با مغازله با وی اصرار می‌ورزید ولی دافنه از وی می‌گریخت. سرانجام دافنه پذیرفت با وی همبستر شود ولی از او باردار نگردد. آپولون در ابتدا پذیرفت، اما وقتی که خواست با وی نزدیکی کند، دافنه از پدر خویش، خدای رودخانه، کمک طلبید و پدرش وی را به درخت غار تبدیل کرد.

آپولون همانند هرمس، گرایش‌های همجنس‌گرایانه داشت و عاشق هاکینتوس، فرزند پیروس پادشاه مقدونیه و موز کلیو (الهه تاریخ) بود ولی این جوان را بعدها آپولون کشت و همچنین سیپاریسوس یکی از نوادگان هراکلس، به طوری که به عنوان نشانه عشق به او یک آهوی مقدس هدیه داد. گل هاکینت از خون وی به وجود آمده‌است.

در هنر، آپولون معمولاً به مانند یک فرد جوان خوش‌قیافه، همراه با چنگ و یا تیر و کمانش تصویر می‌شد. مجسمه‌های زیادی از آپولون وجود دارد که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به تندیس او در سنگ‌فرش واقع در غرب معبد زئوس در المپیا اشاره کرد که آپولون در حال اعلام پیروزی خود به نفع لاپیت‌ها در مبارزه با قنطروس است.

 



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 617
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : magy

Rubens saturn.jpg

عنوان: سلطان زمان
جنسیت: مذکر
پدر: اورانوس
مادر: گایا
همسر: رئا
فرزندان: هستیا، دمیتر، هرا، هادس، پوزئیدون و زئوس

 

کرونوس (به یونانی: Κρόνος)‏ و (به انگلیسی: Cronus)‏ در اسطوره‌های یونان پادشاه تیتان‌ها است.

در ابتدای آفرینش خلاء یا خائوس به وجود آمد از خائوس زمین یا گایا بوجود آمدند بعد بترتیب تارتاروس که دنیای زیرین است و اروس یا شهوت از خلاء به وجود آمدند. دیگر خدایان به وجود آمده از خائوس عبارتند از تاریکی یا اربوس و شب یا نیخ. و اما از ازدواج آنها هامرا یا روز و روشنایی یا آتیر متولد شدند. از زمین یا همان گایا سه خدا متولد شدند: آسمان یا اورانوس، دریا یا پونتوس و کوه‌ها یا اورئا.

 

آسمان هر شب با زمین (گایا و اورانوس) هم آغوشی می‌کرد.از این هم آغوشی ۱۲ تایتان بوجود آمد سه غول یک چشم و سه غول صددست که اینان در واقع نسل اول خدایان بودند.

اورانوس که در واقع پدر این ۱۲ تایتان بود از ایشان تنفر داشت به همین جهت آنان را در تارتاروس یعنی دنیای زیرین زندانی کرد. این عمل باعث خشم مادر تیتان‌ها یعنی زمین یا گایا شد و از تیتان‌ها خواست انتقامشان را از اورانوس یا آسمان بگیرند. تنها کورونوس که کوچکترین تایتان بود حاضر به انجام این کار شد. در نتیجه گایا داسی عظیم از سنگ ساخت و به او داد تا اورانوس را اخته نماید. در هنگام شب اورانوس که برای نزدیکی با گایا نزدیک می‌شد توسط کورونوس اخته شد.

 

کورونوس آلت اخته شده اورانوس را به دریا انداخت که از آن آفرودیت یا خدای عشق زاده شد. هنگامی که کورونوس بعد از پدرش اورانوس به سلطنت خدایان رسید حاضر به آزاد کردن تایتانها از تاتاروس نشد. اورانوس و گایا یعنی مادر و پدر کورونوس پیش بینی کردند که خود کورونوس هم توسط فرزندش سرنگون می‌شود. زمانی که کورونوس با رئا خواهرش ازدواج کرد حاصل این ازدواج به ترتیب هستیا، دمتر، پوزئیدون، هرا، هادس و زئوس بودند. اما کورونوس برای اینکه پیش بینی والدینش به حقیقت نپیوندد هر کدام از بچه‌های خود را هنگام تولد می‌بلعید. اما هنگام تولد زئوس، رئا از اورانوس و گایا کمک خواست تا نگذارند کورونوس زئوس را نیز بخورد. رئا سنگ بزرگی را به کورونوس داد و وی نیز که فکر می‌کرد این سنگ بزرگ زئوس است آن را بجای زئوس خورد. رئا زئوس را به جزیره کرت(در نزدیکی یونان) برد و بزرگ کرد. هنگامی که زئوس بزرگ شد داروی تهوع آوری را به کورونوس خوراند که باعث شد وی فرزندانی را که خورده بود بالا بیاورد که در این موقع جنگی ۱۰ ساله میان تایتانها و فرزندان کورونوس شکل گرفت که کورونوس شکست خورد و سلطنت میان زئوس و برادران و خواهرانش تقسیم گشت.

چکشی که در دست کرونوس بود و با آن مخالفان خود را سرکوب می‌کرد اکنون به عنوان مثالی برای سرکوبی مخالفان در کشورهای دیکتاتوری به کار می‌رود.



:: موضوعات مرتبط: اساطير يوناني , ,
:: بازدید از این مطلب : 570
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد